جنی : بلا کرده جیسو
چهارشنبه, ۲۳ آذر ۱۴۰۱، ۱۰:۵۱ ب.ظ
جنی:بلا کرده جیسو
نویسنده خودم ،بقیه داستان در ادامه مطلب
داستان از آنجا شروع می شود که روزی روزگاری جنی ، جیسو و لیسا باهم رفته بودن بیرون که جی جی جی جین
جیسو عاشق میشود
لیسا:میگم جنی ببین این وسایل دکتری ها تخفیف خورده؟
من بخرم دوست دارم
جنی: جیسو عه جیسو بیا بریم اون ور مغازه هه چیز داره چیزه
جیسو :میگم جنی برو بپرس ببین اون دختره قصد رابطه با منو داره یا نه😌
لیسا:وات؟
جنی:وای وای خدا بلا کرده جیسو عجبا
لیسا:اونو میگی
والا همچین تحفه ای هم نیست که تو اینجوری دست و پاتو گم کردی
جیسو: برو دیگه عزیت نکن
جنی:دختر خانوم شمااااا😲
جیسو : چی شده چرا دهنتتتتتتت😲
جنی:جیسو این پسره
لیسا:🤣🤣🤣🤣🤣🤣
جنی:جیسو😡😡😡😡
بگین ببینم خوشتون اومد؟
واییی خیلی خوبب بود😂💖